دوست ندارم از خدا بخواهم



دوست ندارم مثل همه از خدا بخوام تو زندگی هیچ غمی نباشه ،

چرا که شادیها در کنار غمها زیباست ،

تنها از خدا می خوام قدرت درک حضورش را توی لحظه های زندگی به همه ی مخلو قهتش عطا کند ،

آن وقت هیچ مشکلی توان شکستن ما را ندارد





محبت واقعی



محبت واقعی

پسرو دختر جوانی سوار بر موتور در دل شب می راندند. آنها عاشقانه یکدیگر را دوستداشتند.دختر جوان: یواش تر برو من می ترسم!
پسر جوان: نه این جوری خیلی بهتره!!
دختر جوان: خواهش میکنم، من خیلی می ترسم! 
پسر جوان: خوب اما اول باید بگی که دوستم داری!! 
دختر جوان: دوستت دارم،حالا میشه یواش تر برونی!
پسر جوان: منو محکم بگیر!
دختر جوان: خوب، حالا میشه یواش تر بری! 

پسر جوان: باشه به شرط اینکه کلاه کاسکت منو برداری و روی سر خودت بذاری، آخه نمی تونم راحت برونم، اذیتم میکنه.روز بعد، واقعه ای در روزنامه ثبت شده بود: برخورد موتور سیکلت با ساختمان حادثه آفرید. در این سانحه که به دلیل بریدن ترمز موتور سیکلت رخ داد،
یکی از دو سرنشین زنده ماند و دیگری در گذشت. پسر جوان از خالی شدن ترمز آگاهی یافته بود. پس بدون این که دختر جوان را مطلع کند با ترفندی کلاه کاسکت خود را برسر او گذاشت و خواست تا برای آخرین بار دوستت دارم را از زبان او بشنود و خودش رفت تا او زنده بماند!!!!!




دلم کسی را می خواهد



دلم کسی را میخواهد

کسی که از جنس خودم باشد

دلش شیشه ای ... گونه هایش بارانی.

دستانش کمی سرد...

نگاهش ستاره باران باشد... 

دلم یک ساده دل میخواهد...

نمیخواهم فرهاد باشد... کوه بتراشد... 

میخواهم انسان باشد... 

نمیخواهم مجنون شود... سر به بیایان بگذارد... 

میخواهم گاهی دردم را درمان باشد....

شاهزاده سوار بر اسب سفید نمیخواهم...

غریب آشنایی میخواهم بیاید با پای پیاده

قلبش در دستش باشد،چشمانش پر از باران باشد 

کلبه ای کوچک را دوست دارم 

اگر این کلبه در قلب او باشد...

محبت به همنوع




محبت به همنوع



شکایت



 

اگر  بعد از هر لبخندی هیچ وقت خدا را شکر نمی کنیم؛ 



حقی نخواهیم داشت بعد از هر اشکی از او گله مند باشیم.